در منابع کُهن پهلوی بارها به دیوان مازندران اشاره شده است.بنا به گزارشهای پیش از اسلام، مازندران هیچگاه منطقه قوم آریایی شمرده نمیشده است.
فردوسی در شاهنامه نیز مازندرانیان را از جمله دشمنان کیش برشمرده است .بنا بر متن شاهنامه، از شاهان ایرانی تنها کاووس قصد گشادن مازندران را کرد که به دست دیو سفید که خطرناکترین دیوان بود گرفتار شد و رستم پس از گذشتن از هفت خوان، دیو سپید را بکشت و شاه را در رویان نجات داد. واژه “دیو” (از کلمه داو اوستایی) در میان اقوام آریایی معنی خدا میدهد. دیوان مازندران، بومیانی بودند که به دین زرتشتی اعتقادی نداشتند و اعتقاد دیرینهشان به دیو یَسنا بود و این امر سبب جنگهای دیرپا میان ایرانیان زرتشتی و آنان شده بود. در شاهنامه، تهمورث دیوبند در قبال آموختن سواد و نوشتن، دیوان را آزاد میکند. پس دانش، تمدن، هنر و فرهنگ آنان بیشتر از آدمیان دیگر بوده چنانکه به تهمورث خط را میآموزند و به فرمان جمشید خانه میسازند. دیوان شهرنشین مازندران، مردمی زورمند، دلیر و جنگجو بودهاند چون آنها را از قوم خشن و غول پیکر انسان نئاندرتال میدانند ولی آریاییها مردمی برازنده، نجیب و خوش قامت بودند و برای دیوان حتی شاخ و دُم حیوانی را در تصویرگریهای غار کمربند و هوتو در نوشهر متصوّر شدهاند. فردوسی آنها را سگسار و گرگسار مینامید چون اغلب پوستین پوش (پوست سگ ، گرگ و گاو) بودند و یا به روایتی از واژه اسکَت (به معنای چابک و ورزیده) نام دار سکاهای مهاجر از قفقاز بودند. بنا بر بعضی اقوال مازندران مجموعه چهار کلمه است: ماز= دیو ، انا= خدا ، در و ان. یعنی سرزمین دیوپرستان(غیر خدا پرست، نگارنده). کلمه انا را میتوان در دو کلمه آناهیتا و وارنا نیز مشاهده نمود که اولی به معنای خدای خورشید و دومی بمعنی دروغ پرست است.
زنده یاد احمد کسروی در کتاب شهریارانگمنام می نویسد که منطقه گیلان در نقشه های امروزی در زمان سامانیان دیلمانیا دیلمیان معروف بوده که اقامتگاه دو تیره به نام گیل ودیگری دیلم بودهاست. بطلمیوس مورخ یونانی این دو تیره را از مادها میداند .علاوه بر آنمردمانی نیز در سواحل جنوب غربی دریای شمال ایران زندگی می کردند که به نامکادوسیان موسوم گشته اند که عده ای می پندارند کادوسیان همان نیاکان تالشهای امروزی هستند که در یونانی تالوش و بعدا به تالش و در نوشته های لاتینیکوه های تالیش نامیده شده اند که دنباله آن کوه البرز (البروز) و رشته هایکوچک موازی با آن مانند طارم علم کوه وغیره قرار دارد.
دیدگاهتان را بنویسید